استاد مظفری نمرات حل تمرین رو اعلام کردن
همچنین ایشون در نظر دارن یک جلسه رفع اشکال برای امتحان پایان ترممون برگزار کنن.
نمرات و جزییات این کلاس در فایل زیر هست،لطفا دانلود کنید و به دوستان خود اطلاع دهید.
استاد مظفری نمرات حل تمرین رو اعلام کردن
همچنین ایشون در نظر دارن یک جلسه رفع اشکال برای امتحان پایان ترممون برگزار کنن.
نمرات و جزییات این کلاس در فایل زیر هست،لطفا دانلود کنید و به دوستان خود اطلاع دهید.
تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که: بانک هرروز صبح یک حساب برات باز میکنه و توش هشتاد و شش هزار و چهارصد دلار پول میگذاره ولی دوتا شرط داره: یکی اینکه همه پول را باید تا شب خرج کنی، وگرنه هر چی اضافه بیاد ازت پس میگیرند. نمیتونی تقلب کنی و یا اضافهٔ پول را به حساب دیگهای منتقل کنی.هرروز صبح بانک برات یک حساب جدید با همون موجودی باز میکنه. شرط بعدی اینه که بانک میتونه هروقت بخواد بدون اطلاع قبلی حسابو ببنده و بگه جایزه تموم شد. حالا بگو چه طوری عمل میکنی؟؟همه ما این حساب جادویی را در اختیار داریم: زمان. این حساب با ثانیه ها پر میشه. هرروزکه از خواب بیدار میشیم هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما جایزه میدن و شب که میخوابیم مقداری را که مصرف نکردیم نمیتونیم به روز بعد منتقل کنیم. لحظه هایی که زندگی نکردیم از دستمون رفته. دیروز ناپدید شده. هرروز صبح جادو میشه و هشتاد و شش هزار و چهارصد ثانیه به ما میدن. یادت باشه که من و تو فعلا” از این نعمت برخورداریم ولی بانک میتونه هر وقت بخواد حسابو بدون اطلاع قبلی ببنده. ما به جای استفاده از موجودیمون نشستیم بحث و جدل میکنیم و غصه میخوریم! بیا از زمانی که برامون باقی مونده لذت ببریم. قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو....
تقاضامندم برید ادامه مطلب .. بخونید و احساستون رو بگید؟
آقای مجری: یه قدم جلو یه قدم عقب. حالا عوض. اون یکی پا
فامیل دور: من قاطی کردم قبلا داشتم با کدوم پا می رفتم. می ترسم که نکنه یه پام بیشتر قوی شه اون یکی لاغر بمونه
- حالا دو تا پا می پریم جلو می پریم عقب
- می پریم؟ من شرمنده، گفته بودم من یه کم خاطره بد دارم در دوران کودکی. شب خواب بد می بینم
- حالا مثلا فرض می گیریم جلومون یه جوب آبه می پریم جلو می پریم عقب
- خوب چه کاریه، دو قدم اون ورتر پل هست. از روی پل بریم.
پسرخاله: آقای مجری، میخواید فامیل رو کول کنیم از جوب رد کنیم می افته
فامیل دور: نه آخه زحمت می شه برات. زحمت نیست؟
پسرخاله: نه بابا بیا
آقای مجری: چی کار می کنی. ورزشه. پسرخاله ورزشه
پسرخاله: آخه می افته تو جوب گلی می شه
آقای مجری: کدوم جوب؟ جوبی نیست که، ورزشه
پسرعمه زا: همین جوب رو می گه دیگه که پر کثافته جلومون آلوده
سلام