آقای مجری: یه قدم جلو یه قدم عقب. حالا عوض. اون یکی پا
فامیل دور: من قاطی کردم قبلا داشتم با کدوم پا می رفتم. می ترسم که نکنه یه پام بیشتر قوی شه اون یکی لاغر بمونه
- حالا دو تا پا می پریم جلو می پریم عقب
- می پریم؟ من شرمنده، گفته بودم من یه کم خاطره بد دارم در دوران کودکی. شب خواب بد می بینم
- حالا مثلا فرض می گیریم جلومون یه جوب آبه می پریم جلو می پریم عقب
- خوب چه کاریه، دو قدم اون ورتر پل هست. از روی پل بریم.
پسرخاله: آقای مجری، میخواید فامیل رو کول کنیم از جوب رد کنیم می افته
فامیل دور: نه آخه زحمت می شه برات. زحمت نیست؟
پسرخاله: نه بابا بیا
آقای مجری: چی کار می کنی. ورزشه. پسرخاله ورزشه
پسرخاله: آخه می افته تو جوب گلی می شه
آقای مجری: کدوم جوب؟ جوبی نیست که، ورزشه
پسرعمه زا: همین جوب رو می گه دیگه که پر کثافته جلومون آلوده
در این پست سعی شده که تمامی سلیقه ها تحت پوشش قرار گیرند
فیلتراسیون فرهنگی دینی مذهبی سیاسی و اجتماعی تا حد امکان انجام شده
توهین به اشخاص هدف نیست
اکثریت موارد فقط برای ایجاد لبخندی بروی لبانتان است و البته بعضی هم برای تامل بیشتر...
امیدوارم لذت ببرید:
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد , حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد , رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگاه کنکور ول شد , رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد , خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد , الانم اینترپل دنبالمونه
هه هه هه هه یعنی له لهما !
با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد هه هه هه...
یه عکس هم تو ادامه مطلب هست که کاملا گویای وضع امروزه....
مرررررررررررررسسییی!!!!!
در ادامه مطلب..
البته من از طرف ایشون از استاد مظفری هم معذرت می خوام..